همراه با زائران بصیرت
سوزان ترین فریاد از جانب دل هاى سوخته عشاق و از سمت زائران درد و امید است که با حنجره بى رمق «صحن»، در این سوگ هم آوا شده اند تا دل بستگى ها به تکثیر برسد. زائران بصیرت، از فرسنگ هاى دور آمده اند تا از نزدیک، فروغ زیباى بهشت را به تماشا بنشینند و دل را در حرم نور، به خلعت توبه آراسته کنند.
اى دل، تو هم بیا به زیارتِ فرشته هاى اشکى که به پابوسِ کفشدارى هاى متبرک آمده اند!
بیا و ببین که چگونه بغض هاى ملتمسِ زائران، در رکعات «بالاسر» فرو مى چکد.
ببین چگونه از هر «السلام علیک»، شعله هاى اشتیاق برخاسته است.
اى دل، بیا به درگاه صبح جاودان سلام کن و بر هشتمین خورشیدِ مهر آیین، درود بفرست.
منبع:موسسه جهانی سبطین
مقام علمی زینب(س)
از فضائل و خصایص حضرت زینب(س) مقام علمی اوست. القابی همچون «عالمهی غیرمعلمه» و «فهمه ی غیرمفهّمه» بیان کنندهی علوّ مرتبهی علمی زینب(س) است. با توجه به این دو لقب – که امام سجاد(ع) به آن اشاره فرمودند – می توان فهمید که زینب کبری(س) نیز علم لدنّی داشتهاند. علم و دانش آن بانو چیزی نبوده که از طریق استاد و معلم به او رسیده باشد بلکه از جانب خدای تعالی به آن حضرت افاضه شده بود. مسلما پرورش یافتن زینب در چنان خانوادهای که اولوالعلم و راسخان در علمند، ابواب علم و دانش را به روی او گشوده و او را در شهر علم وارد کرده است.
فضّه با این که کنیز زهرا(س) بود، به چنان مقام علمی رسید که سخن گفتنش با آیات قرآن بود. یقینا زینب(س) به مراتب بالاتر از او بوده است؛ چنانکه بسیاری از بزرگان از این بانو حدیث نقل میکنند. «ابن عباس» کلام حضرت فاطمه(س) را در غصب فدک از زینب نقل میکند. تفسیر قرآن و بیان اسرار و رموز برخی از حروف و کلمات قرآن برای زنان در کوفه و جاهای دیگر نشان از دانش سرشار زینب(س) دارد.
روایت است که در هنگام اسارت شان و بیماری امام سجاد(ع)، مردم در حلال و حرام به زینب مراجعه میکردند و ایشان نیز پاسخ آنان را میداد.۱۴دخت بزرگ علی(ع) و یادگار پنج تن آل عبا(ع) تمام فضائل انسانی را از آنان به ارث برده بود و در علم و فصاحت و بلاغت، وارث امیرالمؤمنین علی(ع) بود. گویا سخنان علی(ع) از حنجره و زبان زینب جاری میگشت. او وارث خاندانی بود که سرسختترین دشمن آنان، یزید، دربارهشان گفت:
«اینان خاندانی هستند که فصاحت و دانش را از پیامبر(ص) به ارث برده و آن را همراه شیرخوارگی از مادر آموخته اند.زینب جلسات آموزش و تفسیر قرآن برای زنان داشت. حرام و حلال را میآموختند و از علوم غیبی که مخصوص خاندان اهل بیت عصمت بود بهرهها میجستند. صدها روایت اعتقادی و اخلاقی از آن بانوی بزرگوار نقل کردهاند.
منبع:http://www.zohur12.ir
علم زینب (س)
علم از برجسته ترین صفات بشری است ، هرانسانی که دارای علم باشد از هر جهت نسبت به دیگران ممتازاست. قرآن در این رابطه می فرماید:
یَرفَعِ اللهُ الذینً آمَنُوا مِنکُم وَ الذینَ أُتُوا العِلمَ دَرَجاتٍ
خداوند از میان شما مومنان و دانش یافتگان را مرا به مرتبه های بلند فرا برد.
البته در این جا آن علمی منظوراست که باعث نورانیت دل و معرفت بیشتر انسان به خدا و حقایق عالم می گردد عمدتاً علمی که انسان از طریق درس و بحث و مدرسه به دست می آورد، علم اکتسابی است، لکن آن علمی که از راه تزکیه و تذهیب نفس و نیز از الفاضات الهیه حاصل می شود، علم لدنی است و نوعاً جوشش و پیدایش آن از دل است و هزگزنصیب انسان نمی شود، مگر آن که دل از پلیدیها و آلودگیها پاک گردد. در حدیثی از رسول اکرم (ص) فرمودند:
مَن اَخلَصَ لِلّه تعالی اَربَعینُ صَباحاً ، فَجَّرَ اللهُ ینا بیعَ الحکمَهِ مِن قَلبِهِ عَلی لِسانِهِ.
کسی که چهل روز خود را برای خدا خالص کند ، خداوند چشمه های حکمت را از قلبش به زبانش جاری می کند پس علمی که در سایه خلوص و تصفیه باطن نصیب آدمی می شود علم لدنی است.
قطعاً علم زینب کبری (س) از سنخ معلومات بشری نبوده است بلکه دل او در سایه افاضات الهی و تعلیمات معلمان بزرگ وحی و در مکتب نبوت و امامت از منبع علوم غیبی سیراب گشته بود و البته شواهد و قراینی نیز وجود دارد که جملگی بر مقام علمی آن بانوی بزرگوار دلالت دارد .
سید نورالدین فاضل جزایری در کتاب خصائص زینبیه می نویسد: حضرت زینب(س) مجلس تعلیم و تربیت و تدریس داشته است و در مدت امامت پدرش در کوفه برای زنان مجالس تفسیر احکام اسلامی برگزار می کرد یک روز در حالیکه پیرامون کلمه «کهیعص» صحبت می نمود پدرش وارد شد و فرمود:« می شنوم تفسیر کهیعص را برای زنان می گویی؟» زینب (س) عرض کرد: «بلی پدر» سپس حضرت علی (ع) فرمود: «نور دیده من در این کلمه رمزی است که بر مصیبت هایی که بر شما وارد می شود حکایت می کند»عرض کرد:«چگونه است آن مصیبت؟» حضرت علی ماجرای مصیبت او را تعریف کرد و سپس زینب (ع) سخت گریست
از جمله شواهد دیگری که بر مقام علمی و فضیلت زینب کبری (س) دلالت می کند بیان حضرت زین العابدین (ع) در کوفه است زمانی که سفیر کربلا خطبه آتشین و کوبنده خود را درکوفه ایراد می نمود آن حضرت فرمود:
یا عَمَهُ اُسکُتی ، أَنتِ بِحَمدِ اللهِ عالِمَهُ غَیرُ مُعَّلِمهَ و فَهِمَهُ غیرُ مُفَّهِمَهَ
عمه جان، آرام بگیر، الحمدا… تو دانشمند بدون معلم و متفکر بدون کلاس و مدرسه هستی
مقام زینب (س) به آنجا می رسد که امام حسین(ع) نیابت امام را در کربلا به دلیل بیماری امام زین العابدین (ع) بدو می سپارد. شیخ صدوق علی بن بابویه در این زمینه می فرماید: « حضرت زینب(س) نیابت خاص را از طرف امام حسین (ع ) به عهده داشت و مردم در مسائل حلال و حرام به او رجوع می کردند، تا زمانی که امام زین العابدین (ع) از بیماری خلاصی یافت. از همه مهمتر ، خطبه های زینب کبری(س) در کوفه و شام اسناد گویایی هستند که مقام علمی او را بدون شواهد به اثبات می رسانند، نکات علمی و ادبی و معانی به کار رفته در خطبه های سفیر کربلا بحدی است که ذهن هر خواننده دل آگاه و اندیشمند را به تماشای فرازهای ظریف و بلیغ آن می نشاند.
منبع:http://zeynaby.persianblog.ir/post/40/
نمونه صبر
در مكتب پدر
بانوي بزرگ اسلام زينب كبري حدود سي و پنج سال داشت كه پدرش علي به شهادت رسيد. او بدون ترديد از دوران حيات پدر بزرگوارش آگاهيها و بهرههاي فكري و معنوي فراواني گرفته است و خاطرات زيادي از دوران پدر دارد. خاطرات تلخ و شيريني كه هر كدام در شكلگيري شخصيت زينب و سازندگي او تأثير عميقي داشته است.
صبر و بردباري
او روزها و سالهاي مظلوميت پدر را خوب به ياد داشت و شاهد بود كه بعد از رحلت پيابمر اسلام، ولايت پدرش را كه بزرگترين شخصيت جهان اسلام بعد از پيامبر بود، ناديده گرفتند و بر جايگاهي كه پيامبر بعد از خود براي علي(ع) تعين كرده بود و كراراً آن را گوشزد ميكرد و مسلمانان را به آن توصيه ميفرمود عاصبانه تكيه زدند و حق او را ضايع ساختند. بر كرسي هوسها نشستند و خود را جانشين و خليفه پيامبر خواندند. و اميرالمؤمنين كه جز به حفظ اسلام و مصالح مسلمين نمي انديشيد همچنان صبر پيشه كردو رضايت خدا را بر هر چيز مقدم داشت و بيست و پنج سال سكوت اختيار كرد.
زينب در اين دوران، حوادث را به دقت پيگيري ميكرد و بر بينش و آگاهيهاي خود مي افزود. هواپرستي و دنيا طلبي بسياري را ميديد، دوست و دشمن را به خوبي از يكديگر تميز ميداد و شاهد كينهتوزيهاي ابوسفيانها و معاويه ها بود. دشمنان نقابداري كه در ظاهر، لباس اسلام بر تن كرده بودند و سنگ اسلام به سينه ميزدند و در باطن و حقيقت براي نابودي آن نقشه مي كشيدند و حقايق را وارونه جلوه مي دادند.
زينب، همه اين دشمنيها را ميديد و عظمت صبر پدر را درمييافت. هم او كه فرمود: «صبرت و في العين قديً و في الحلق شجاً» شكيبايي ورزيدم همچون كسي كه خاشاك چشمش را پر كرده و استخوان راه گلويش را گرفته است. زينب از صبر او الهام ميگرفت و درس فداكاري مي آموخت. مي آموخت كه چگونه بايد تمام مشكلات و رنجهاي راه خدا را تحمل كرد، محروميتها را پذيرا شد و مصالح فردي را فداي مصلحت اسلام كرد.
منبع:سایت شهید آوینی